هم‌گرایی سه گونۀ بنیادین هندسی و پیدایش هندسۀ مسجد ایرانی*

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

2 دانشجوی کارشناسی‌ارشد معماری داخلی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر

چکیده

چکیده
چگونگی پیدایش هندسۀ مسجد چهارایوانی گنبددار یا مسجد ایرانی در هاله‌ای از ابهام است و گونه‌شناسی متداول مساجد ایران برمبنای شمار ایوان‌ها نیز از این ابهام نمی‌کاهد. هندسه، جان‌مایۀ هر نوع معماری است که با تعریف و تحدید آن، درک کالبدهای گونه‌گون آن نوع را آسان‌تر می‌کند. بنابراین برای شناخت شکل ایرانی مسجد، بهتر است از چیستی سرچشمه‌های هندسی و چگونگی فرآیند پیدایش هندسۀ آن نیز پرسید. مقاله در آغاز، کهن‌الگوی مسجدها را بررسی و دگرگونی آن را هنگام ورود به دیگر سرزمین‌ها بیان می‌کند. سپس با شناسایی شماری از نخستین مسجدهای ایران، به جست‌وجوی سرچشمه‌ها برآمده، به چگونگی پدیداری این مسجدها از دیدگاه هندسی پرداخته و دستاوردهای این تجربه‌های نخستین را برای سده‌های پسین برشمرده است. در ادامه، با بررسی مساجد ساخته شده در نیمۀ نخست هزارۀ اول هجری و با نمایاندن ردپای سه گونۀ هندسی به‌دست آمده از دورۀ پیشین، به دسته‌بندی و تحلیل هر گونه می‌پردازد. سپس دو گرایش بعدی میان این گونه‌ها شناسایی و به نمونه‌های آن تا روزگار کنونی اشاره می‌شود. سرانجام، با پردازش فرآیند تاریخی گرایش به هم‌گرایی در یکی از نخستین کارگاه‌های تجربی، نشان داده که پیدایش چنین هندسه‌ای برای مسجد ایرانی، برآیند هندسی آن سه گونۀ بنیادین مسجد در ایران است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Convergence of Three Fundamental Geometric Types & Genesis of the Persian Mosque’s Geometry*

نویسندگان [English]

  • Eesa Hojjat 1
  • Mahdi Maleki 2
1 Associate Professor, School of Architecture, College of Fine Arts, University of Tehran
2 Master of Interior Architecture Candidate, Faculty of Architecture & Urban Design, University of Art, Tehran
چکیده [English]

Abstract:
The Persian mosque has been much studied, but little from geometrical aspect. The genesis of the geometry of domed four-eivan (four-veranda) mosque, called the Persian mosque, is ambiguous. Common typology of mosques in Iran, based on the number of eivans, counting from one to four, will not solve the problem, and results in several drawbacks: First, the relation between the Persian mosque and the history of Persian architecture remains ambiguous and problematic; second, some mosques in Iran are not domed four-eivan mosques, so discussed typology results some exceptions and disagreements; third, the conspicuous spatial differences between domed and non-domed mosques in their facade of eivan are neglected. If architecture can be seen as a system of organs gathered together based on a coherent order, geometry is the grasp of the relation between and, finally, the system of contiguity of the organs. Therefore, geometry is the essence of all architecture; by defining and delimiting each function, it simplifies understanding of it. So, to gain knowledge of the Persian version of mosque, studying its roots is necessary. This article analyzes the archetypal mosque, namely the Mosque of the Prophet, in its primary form. Describing the geometrical features of it, it then studies the alterations of this archetype as it has reached other Islamic lands. Reconstructing old buildings into mosques, or taking the examples of other structures in building mosques, the geometry of every domestic architecture was incorporated into mosques of each land. This added new elements to mosques making them distinguished and unique, just like the first mosque. Afterwards, by studying some of the oldest mosques in Iran and the Persian mosque’s origins, the frequency of use of shabestan, chahartaghi and eivan in the maps of initial mosques have been shown. Then, the process of emergence of these mosques and their results, have been geometrically studied. These initial experiences generated the genesis of three geometric fundamental types of mosques in the following centuries, which have been categorized and analyzed along with samples. As a result, two different consequences have been described. One was the continuity of construction in these three types; the other was the convergence of them. This convergence was a new process in a new architectural function, so it was only possible through experiment. Therefore, some of shabestan-based mosques were changed into workplaces for this experiment, some of them lasting several centuries. After that, some new mosques were built with domed four-eivan geometry. Finally, the geometrical process of Isfahan’s Grand Mosque and its resultant on the basis of its court and its old shabestan has been analyzed. This mosque is one of the first workplaces of the convergence of these three basic types. The construction of shabestan, the gonbad-khaneh (dome chamber) in it, and the eivan in the court, are the chronological process of evolution of the mosque. Evidences show that convergence and adaptation of the three fundamental geometric types in this mosque lasted three centuries to result in the geometry of the Persian mosque.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Keywords: Geometric Typology
  • Old Iranian Mosques
  • Shabestan-based Mosques
  • Gonbad-khaneh-based Mosques
  • Eivan-based Mosques
  • the First Hijri Millennium
فهرست منابع
آپم‌پوپ، آرتر، و فیلیس اکرمن (1387)، سیری در هنر ایران، باقر آیت ا.. زاده شیرازی، جلد3: معماری دوران اسلامی، چاپ1، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
آزاد، میترا (1384)، بررسی تحول بناهای مذهبی دوره ساسانی به بناهای مذهبی قرون اولیه اسلامی ایران، رسالۀ دکتری پژوهش هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
آذرنوش، آذرتاش (1387)، چالش میان فارسی و عربی سده‌های نخست، چاپ2، نشر نی، تهران.
آیت‌الله‌زاده شیرازی، باقر (1359)، مسجد جامع اردستان واقع در مرکز محله محال اردستان، اثر، سال1، شماره1. صص 6-51.
اصطخری، ابراهیم (1927)، مسالک‌الممالک، به کوشش دخویه، لیدن.
اکبری، علی (1390)، تحولات معماری ایران در سده‌های نخست اسلامی، رسالۀ کارشناسی‌ارشد معماری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
المافروخی الاصفهانی (مفضل بن سعد بن الحسین) (بی‌تا)، محاسن اصفهان، السید جلال الدین حسینی الطهرانی، بی‌جا.
پیرنیا، محمدکریم (1387)، معماری ایرانی، تألیف و تدوین غلامحسین معماریان، چاپ 1، سروش دانش، تهران.
پیرنیا، محمدکریم (1386)، سبک شناسی معماری ایرانی، تدوین و گردآوری غلامحسین معماریان،چاپ 5، سروش دانش، تهران.
تالبوت‌رایس، دیوید (1375)، هنر اسلامی، ماه‌ملک بهار، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
حاجی قاسمی، کامبیز، و همکاران (1383)، گنجنامه: مساجد، جلد6، دانشگاه شهید بهشتی و انتشارات روزنه، تهران.
حاجی قاسمی، کامبیز، و همکاران (1383)، گنجنامه: مساجد جامع (بخش اول)، جلد7، دانشگاه شهید بهشتی و انتشارات روزنه، تهران.
حاجی قاسمی، کامبیز، و همکاران (1383)، گنجنامه: مساجد جامع (بخش دوم)، جلد8، دانشگاه شهید بهشتی و انتشارات روزنه، تهران.
حاجی قاسمی، کامبیز، و همکاران (1377)، گنجنامه: بناهای مذهبی تهران، جلد3، دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.
حاجی قاسمی، کامبیز، و همکاران (1375)، گنجنامه: مساجد اصفهان، جلد2، دانشگاه شهید بهشتی و شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، تهران.
دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد 10، مدخل اوزان و مقادیر.
زرگر، اکبر، و همکاران (1386)، راهنمای معماری مسجد، چاپ1، دید، تهران.
سیرو، ماکسیم (1359)، تطور مساجد روستایی در اصفهان، کرامت ا.. افسر، اثر، سال 1، شماره‌های 1-4.
شرودر، اریک (1387)، «آثار یادمانی برجامانده از دورۀ نخست»، صص 1145-1179 و «دورۀ سلجوقی»، صص 1193-1250، در: آپم‌پوپ، آرتر، و فیلیس اکرمن (1387)، سیری در هنر ایران، باقر آیت ا.. زاده شیرازی، جلد3: معماری دوران اسلامی، چاپ1، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
گالدیری، اوژن (1370)، مسجد جامع اصفهان، عبدالله جبل عاملی، میراث فرهنگی استان اصفهان، اصفهان.
گالدیری، اوژن (بی‌تا)، مسجد جمعه اصفهان در دوران آل بویه، حسینعلی سلطانزاده پسیان، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، تهران.
گالدیری، اوژن (2535 [1355])، اطلاعاتی راجع به گنبد نظام‌الملک در مسجد جامع اصفهان، فرهنگ معماری ایران، شماره 2و3، بهار2535.
گرابار، اولگ (1379)، شکل‌گیری هنر اسلامی، مهرداد وحدتی دانشمند، پژوهشگاه علوم انسانی، تهران.
گرابار، اولگ (1388)، مسجد بزرگ اصفهان، محمدعلی موسوی فریدنی. انتشارات مانی، به کوشش سازمان نظام مهندسی استان اصفهان، اصفهان.
گردیزی، عبدالحی (1363)، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران.
گدار، آندره، و دیگران (1367)، آثار ایران، ابوالحسن سروقد مقدم، جلد3، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
گدار، آندره، و دیگران (1367)، آثار ایران، ابوالحسن سروقد مقدم، جلد4، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
محمدی ملایری، محمد (1379)، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، جلدهای 2و3، توس، تهران.
نجفی، سید محمدباقر (1387)، مدینه‌شناسی، جلد 1، انتشارات مشعر، تهران.
نرشخی، ابوبکر (1363)، تاریخ بخارا، ترجمۀ ابونصر قباوی. تلخیص محمد بن زفر بن عمر، تصحیح محمدتقی مدرس رضوی، توس، تهران.
هیلن‌برند، رابرت (1387)، معماری اسلامی، شکل، کارکرد و معنی، باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی، چاپ4، روزنه، تهران.