دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
مقایسه تطبیقی دوره کارشناسی ارشد پیوسته با کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری در ایران از دیدگاه اساتید،کارفرمایان و دانش آموختگان
5
20
FA
عباس
صداقتی
0000-0003-0082-0490
دانشجوی دکترا معماری پردیس بین المللی کیش،دانشگاه تهران
sedaghati7263@ut.ac.ir
عیسی
حجت
استاد معماری، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
isahojat@ut.ac.ir
10.22059/jfaup.2018.255646.672002
کارایی آموزش و نوع تربیت معماران در تعالی معماری و ارتقا فرهنگ جامعه نقش بهسزایی دارد. مقایسه محتوای آموزش با یکدیگر، از روشهای مورد استفاده متخصصین برای شناسایی نقاط ضعف و قوت سیستم آموزشی است. از حدود80سال پیش، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسیارشد پیوسته جهت تربیت نقشهکش و معمار تعریف و با یک امتحان ورودی تشریحی آغاز گردید. از سال1372، بخش تشریحی امتحان حذف و در سال1377دوره کارشناسی پایهریزی شد. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه آموزش معماری به شیوه کارشناسیارشد پیوسته با شیوه کارشناسی و کارشناسیارشد ناپیوسته، از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و فارغالتحصیلان میباشد. این تحقیق یک پژوهشکاربردی، به شیوه توصیفیتطبیقی است که با استفاده از روش جرجبردی در چهار مرحله؛ توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد .در مرحله اول، محتوای آموزش معماری و اهداف برنامه توصیف شدند. سپس در مورد این محتوا(دانش، بینش و توانش)، تفسیرها و نظرات اساتید، کارفرمایان و دانشآموختگان دو دوره و دانشجویان با مصاحبه و پرسشنامه، اخذ گردید و پس از همجوارسازی، مقایسه انجام گرفت. که نتیجه بررسی حاکی از مناسبتر بودن دوره کارشناسیارشد پیوسته از دیدگاه ایشان میباشد. پیشنهاد میگردد ضمن احیا دوره کارشناسی-ارشد پیوسته، دوره کارشناسی به صورت محدود و صرفا بهعنوان تربیت کمک طراح تداوم یابد.
آموزش معماری,دوره کارشناسی ارشد پیوسته,دوره کارشناسی,دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته,مقایسه تطبیقی
https://jfaup.ut.ac.ir/article_73553.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_73553_744c6402a398020ca748815b4e220432.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
گونه شناسی نظام مدیریت شهری در ایران، روند تحولات و چشم انداز اصلاحات
21
33
FA
ناصر
برک پور
استاد برنامه ریزی شهری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
barakpur@yahoo.com
رامین
کیوانی
دانشگاه آکسفورد بروکس
rkeivani@brookes.ac.uk
10.22059/jfaup.2019.292694.672370
چکیده<br /> بیش از یکصد سال از شکلگیری و استقرار نظام مدرن مدیریت محلی/ شهری در ایران میگذرد. در طول این مدت، نظام مدیریت شهری تحولات مهمی را از نظر رهبری سیاسی و اجرایی در سطح محلی از سر گذرانده است. هدف این مقاله، بررسی گونهشناختی نظام مدیریت شهری در ایران و تغییرات آن با رویکرد نهادگرایی تاریخی و کنشگرمدار است. مطابق با این رویکرد، سه دوره اصلی در تاسیس و تحول نظام مدیریت محلی در ایران قابل تشخیص است. در هر یک از این دورهها اشکال مختلفی از توزیع قدرت میان سطوح مرکزی و محلی حکومت از یک سو و همچنین روابط میان ارکان قانونگذاری و اجرایی مشاهده میشود. تحلیل روابط میان کنشگران اصلی قدرت در سطوح مرکزی و محلی نشاندهنده ویژگیهای عمومی نظام مدیریت محلی در هر دوره است. نتایج بررسی نشان میدهد نظام مدیریت شهری در ایران از منظر گونهشناسی نهادگرایانه به مدل صلاحیت دوتایی، مدل تقلیل یافته وظایف یکدست و مدل اختلاطگرا شبیه است. همچنین تحلیل ساختار و روابط قدرت حاکی از ثبات نسبی در روابط افقی و نوسان فراوان در روابط عمودی قدرت، مداخله گسترده دولت مرکزی در امور محلی و فقدان عزم سیاسی در تمرکززدایی قدرت در اداره امور محلی است.<br /> واژههای کلیدی: حکومت محلی، مدیریت شهری، روابط قدرت، شهرداری، شورای شهر
واژههای کلیدی: حکومت محلی,مدیریت شهری,روابط قدرت,شهرداری,شورای شهر
https://jfaup.ut.ac.ir/article_76369.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_76369_922fd6792ecccf3eb08c7a35ee82da05.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
تحلیل هندسه نظری و عملی و تناسبات گنبد دو پوسته گسسته مسجد جامع عباسی اصفهان
35
48
FA
آرزو
فیض اله بیگی
گروه مرمت، دانشکده معماریریا، دانشگاه تهران
a.feizolahbeigi@ut.ac.ir
محمود
گلابچی
استاد دانشکده معماری دانشگاه تهران
golabchi@ut.ac.ir
مجتبی
رضازاده اردبیلی
گروه معماری، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
rezazadeh7231@gmail.com
10.22059/jfaup.2020.279322.672253
مطالعات گنبدهای دوپوسته گسسته بیشتر بیانگر ویژگی های سبکی و سازه ای آنها است و پژوهش از منظر هندسه کمتر دیده می شود. پژوهش مورد کاوی حاضر تلاشی است پیرامون یافتن پاسخ این پرسش ها: چه رابطه ای میان هندسه نظری و عملی در طراحی و ساخت گنبد دوپوسته گسسته وجود دارد؟ عوامل اصلی موثر بر فرایند طراحی و ساخت این نوع گنبد کدامند؟ برای پاسخگویی به پرسش ها ابتدا مبانی نظری کاربرد هندسه در معماری مطالعه شد. سپس با مطالعه و تحلیل ساختار بنا به کارگیری اصول هندسه و تناسبات استخراج شده در بخش مطالعه نظری در بنا جستجو و در نهایت فرایند هندسی شکل دهنده به بنا رمزگشایی شد. این پژوهش در پی آن است تا باارائه نحوه پیاده سازی هندسه نظری، تبدیل آن به هندسه عملی را بصورت مجموعه ای نظام مند تبیین کند. یافته ها نشان می دهند طراحی و ساخت بنا از یک نظام طراحی پیش اندیشیده پیروی می کند که در آن اشکال پایه، مربع، دایره و پنج ضلعی هستند و تناسبات میان اجزا بر پایه تناسب طلایی است بگونه ای که تناسبات در پلان، مقطع و نما صدق می کنند. نتایج پژوهش با احیاء دانش بومی می توانند در بازسازی و مرمت بناهای گنبددار و طراحی سازه های پوسته ای مدرن موثر باشند.
هندسه نظری,هندسه عملی,گنبد دو پوسته,مسجد جامع عباسی,تناسبات,دانش بومی
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79614.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79614_d85ef67ee41cc7aefe5f892af14f4820.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
مطالعه ی مقایسه ای نقوش آجری شهرهای اصفهان و تهران دورۀ پهلوی اول در گسترۀ نمای شهری
49
59
FA
زینب
نوری جمشیدی
دانشکده معماری و شهرسازی،دانشگاه هنر، اصفهان
z.nourijamshidi@yahoo.com
نیما
ولی بیگ
0000-0002-7562-0701
گروه مرمت بناها و بافت های تاریخی، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
n.valibeig@aui.ac.ir
مصطفی
کیانی
استادیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، تهران
kiani@art.ac.ir
10.22059/jfaup.2021.257780.672036
با آغاز دورۀ پهلوی، مدرنیزاسیون در ایران که از دورۀ قاجار شروع شده بود، شدت بیشتری یافت . یکی از عرصه هایی که آثار مدرنیزاسیون در آن پدیدار گشت، معماری و شهرسازی بود. برون گرایی در معماری و شهرسازی، سبب پیدایش نماهای رو به شهر در بناها شد. اکثر نماهایی که در این دوره در اطراف خیابان ها ساخته شدند، تزئینات آجری داشتند. مسئله پژوهش این است که مدرنیزاسیون چگونه آجرکاری های نماهای پایتخت و دیگر شهرها را دچار تغییر کرده است و تا چه اندازه تداوم سنت های فرهنگی گذشته و یا نفوذ سریعتر ویژگی های مدرن باعث تغییر چهره آنها شده است. باور بنیادین این پژوهش آن است که روش مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی شباهت ها و تفاوت های آجرکاری ها در نمای بناهای شهری اصفهان و تهران ارائه می دهد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام آجرکاری های اصفهان و تهران را آشکار کند و منجر به شناخت این تزئینات آجری بشود که در واقع بخش کوچکی از اسناد معماری آن دوره محسوب می شوند و تا کنون کمتر مورد توجه بسیار قرار گرفته اند.
تزئینات آجری,آجرکاری,دورۀ پهلوی,نماهای شهری اصفهان,نماهای شهری تهران
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79615.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79615_21e4d2322ea0bae9ecbb13c5a46f198e.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
کاربست مدل های فضایی به منظور پیش بینی رشد شهر ساری
61
70
FA
محمدرضا
رستمی
بدون سمت سازمانی
rostami_mrr@yahoo.com
اسفندیار
زبردست
مدیر گروه دانشکده شهرسازی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران
zebardst@ut.ac.ir
10.22059/jfaup.2019.134077.671235
رشد سریع مراکز جمعیتی و تبدیل آنها به شهرهای بزرگ موجب برهمخوردن تعادل میان محیط انسان ساخت و طبیعی میگردد. از این رو به همراه رشد بسیاری از شهرها در ایران، محیط طبیعی نیز به زیر ساخت و ساز میروند که این امر در تضاد با اصل توسعه پایدار است.<br />مقاله حاضر که با هدف بررسی رهیافتها و مدلهای مربوط به پیشبینی رشد شهر و بکارگیری مدل مناسب برای نمونه مورد مطالعه (شهر ساری) تدوین شده است، در پی آن بوده، که پیشبینی دقیقی از میزان و جهت رشد شهر ساری و مناطق اطراف آن ارائه دهد تا به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیمسازی و تصمیمگیری راهنمای مفیدی برای برنامه-ریزی آینده شهر باشد.<br />نتایج این پژوهش نشان داد که مدل SLEUTHبدلیل توانایی آن برای انجام مدلسازی پویای فضایی- زمانی، عدم وابستگی به مقیاس مکانی، امکان شبیهسازی همزمان چهار نوع رشد شهر مناسبتر از سایر مدلهای بررسی شده برای پیشبینی رشد شهر ساری است. همچنین یافته ها نشان میدهد که رشد شهر ساری تا سال 1410 به اندازه 394 هکتار میباشد. این رشد بیشتر در قسمت غرب، شمال غربی، شمال و شرق شهر بوده که دلیل آن را میتوان وجود رشد ذاتی در این مناطق دانست.
الگوهای رشد شهری,مدل SLEUTH,مدل های پیش بینی رشد شهر,رشد شهر,ساری
https://jfaup.ut.ac.ir/article_73556.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_73556_7e3882fcdea7de0bbdce97a81719d8e2.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
بازخوانی ساختار شهر اردبیل دوره صفویه بر اساس تطبیق متون تاریخی در نقشه آدام اولئاریوس
71
82
FA
محمدتقی
پیربابائی
0000000263059611
دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
pirbabaei@tabriziau.ac.ir
احد
نژاد ابراهیمی
دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
ebrahimiahad@gmail.com
سامان
ابی زاده
گروه هنر و معماری، دانشگاه پیام نور.
s.abizadeh@pnu.ac.ir
10.22059/jfaup.2020.248561.671913
اردبیل از شهرهای مهم و مورد توجه صفویان بود ولی تاکنون در خصوص شناخت ساختار آن در این دوره که ناظر بر اسناد و مدارک تحلیلی باشد پژوهش جامعی انجام نیافته است. یکی از اسناد تاریخی تصویری بجا مانده از شهر اردبیل در این دوره نقشه منحصر بفرد ترسیم شده توسط آدام اولئاریوس در سفرنامه وی است. بازخوانی این نقشه می تواند ساختار شهر اردبیل دوره صفوی را از ابعاد مختلف مکشوف سازد. در این پژوهش با روش تحقیق تفسیری- تاریخی با تاکید بر تحلیل محتوی اسناد تاریخی و با مبنا قرار دادن سند تصویری فوق نسبت به ارائه نقشه ساختاری شهر اقدام گردید. با مطالعه تطبیقی نقشه های دیگر شهرها که توسط اولئاریوس تهیه شده اند نشان داد وی نگاه انتزاعی به شهرها داشته و شیوه خاصی در ارائه عناصر و ساختار شهر و نحوه جایگیری آنها در نقشه های ترسیمی خود از شهرها داشته است و موقعیت خیلی از عناصر شهری را در نقشه ها بر اساس این ذهنیت خاص تغییر داده است. بر این اساس نقشه ترسیمی اولئاریوس از شهر اردبیل با منابع تاریخی از جمله سفرنامه ها و وقف نامه ها و نقشه های موجود تطبیق داده شد و ساختار شهر اردبیل دوره صفوی بازآفرینی گردید.
ساختار شهر اردبیل,دوره صفویه,نقشه های تاریخی,سفرنامه اولئاریوس
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79616.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79616_3a1811bd7e2737c6ee6fec5c6416b254.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
پذیرش گردشگری خلاق در تجربهی شهروندان و گردشگران شهرهای پشتیبان گردشگری؛ نمونهی موردی شهر یاسوج
83
92
FA
شمین
گلرخ
دانشگاه تهران
sh.golrokh.ud@gmail.com
محسن
مطهریان
دانشگاه هنر تهران
mohsen.motaharian@yahoo.com
10.22059/jfaup.2019.270831.672173
شهر یاسوج در منطقهای قرار دارد که به خاطر طبیعت بکرش عنوان «پایتخت طبیعت ایران» را یافته است. این شهر در زمرهی شهرهایی قرار میگیرد که به دلیل نداشتنِ میراث تاریخی، بیشتر نقش پشتیبانی خدمات به طبیعتگردان و بومگردانی که به این منطقه میآیند را ایفا میکند، در حالی که در کنار سرمایهی طبیعی، ویژگیهای اجتماعی شهر نیز جاذبههای فرهنگی منحصر به فردی داراست. پارادایم گردشگری خلاق در مقایسه با دیگر پارادایمهای گردشگری که بر میراث ملموس و کالبدی شهر متکی هستند، بر زندگی روزمره و تجربهی فعال و مشارکتی گردشگر و تعامل او با محلیها تأکید دارد نه بر میراث کالبدی و طبیعی شهر. این پژوهش در پی فهم آن است که با توجه به این که تمرکز گردشگری یاسوج در حال حاضر بر داشتههای طبیعی و بومگردی است، جایگاه الگوی گردشگری خلاق در تجربهی محلیها و گردشگران چگونه است؟ این پژوهش به روش تحلیل کیفی محتوای مصاحبههایی که با 32 نفر از گردشگران یاسوج و شهروندان آن به دست آمده انجام شده است. <br />«شهر- پشتیبان گردشگری»، «شهر – نمایش محصولات فرهنگی» و «شهر- رویداد» سه مضمونی هستند که به عنوان یافتههای پژوهش، توصیفگر ضرورت همپیوندی بستر گردشگری خلاق با دیگر سطوح و فرمهای سنتی گردشگری در شهر یاسوج است.
گردشگری,گردشگری خلاق,زندگی روزمره,یاسوج
https://jfaup.ut.ac.ir/article_73546.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_73546_cb757e6fe77270b306e411a9694d0cde.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی
2228-6020
2676-4318
24
4
2019
12
22
تبیین مولفههای موثر در احیاءگری مسکن (مورد پژوهی بالکن)
93
107
FA
صنم
طیبی خواه
گروه معماری، دانشکده شهرسازی و معماری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
sanamtayebi@yahoo.com
صالحه
بخارائی
0000-0003-2373-2557
'گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
s.bokharaee@gmail.com
10.22059/jfaup.2020.303067.672461
زندگی در نواحی شلوغ شهری و خانههای حداقلی، و مواجهه با استرس در طولانی مدت، سلامتی جسمی و روانی شهروندان را تهدید میکند. در این راستا، محیطی که با دور کردن فرد از زندگی روزمره امکان استراحت، پاکسازی ذهن و تمدد اعصاب را فراهم آورد، محیطی مطلوب بشمار میآید که علت آن برخورداری از قابلیت «احیاء» است. مطالعات بسیاری بر قابلیت احیاءگری «طبیعت» اشاره دارد چراکه تماس با طبیعت میتواند موجب بهبود استرس و تجدید قوای ذهن شود. پژوهش حاضر به روش کیفی، از طریق مصاحبۀ نیمهساختاریافته با 100 نفر از ساکنین دو مجموعۀ مسکونی در تهران، نشان میدهد بالکن در عرصۀ مسکن به عنوان یک فضای نیمهبازِ پیونددهندۀ درون و بیرون، در صورت برخورداری از برخی کیفیتهای فضایی ، میتواند از قابلیت احیاءگری بالایی برخوردار باشد. بر اساس نتایج این پژوهش وسعت بالکن -- به شرط امکان استقرار مبلمان کافی و امکان انجام فعالیت در آن، عمق بالکن -- به شرط تامین محرمیت نسبی—و موقعیت بالکن از سطح زمین—به شرط تامین دید و منظر مناسب، قابلیت احیاگری بالکن را بطور قابل توجهی افزایش می دهد نتایج این پژوهش ضمن آشنا کردن معماران و طراحان محیط با موضوع احیاءگری، آنان را نسبت به لزوم ارتباط با طبیعت از طریق تخصیص سطوح مناسب به بالکن در ساختمانهای مسکونی حساس مینماید.
مسکن,مطلوبیت,محیط احیاءگر,محیط طبیعی,فشار روانی محیط,بالکن
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79617.html
https://jfaup.ut.ac.ir/article_79617_b705a902accc9cb6c92209497a262836.pdf